نتایج جستجوی عبارت «جزایر مجنون» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه مفقودالاثر فرامرز سلیمانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
آنان‌که عاشق الله بودند، قدم در راه حق نهادند و آرامش ابدی را در وادی امن الهی و بر خوان گسترده حسینی (ع) تجربه کردند. فرامرز، از مجنون صفتانی بود که ۱۳۴۷/۵/۷ در روستای کوشکک نی‌ریز میان خانواده‌ای کشاورز و متدین قدم به عرصه‌هستی نهاد. دوران کودکی را به سرعت سپری کرد و برای آموختن، دوره ابتدایی و راهنمایی را در کوشکک طی کرد و متوسطه را تا سال اول نظری ادامه داد. سپس ترک تحصیل کرد و...
به یاد شهید حسن تواضع
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
تا شد تواضع جان بکف او سوی میدان خوش آمدی ای رهرو راه حسینی خوش آمدی بنشین تواکنون با شهیدان ای همکلاسان تواضع جمع گردید آخر تواضع از میان دوستان رفت او رفت تا در راه دین خدمت نماید گرچه پدر از هجر او قدش کمان شد اما بود شاکر بدرگاه خدایی مادر زهجران پسر بس دل‌غمین است بود آرزویم حجله عیشت بچینم رفتی و بعداز مرگ تو روزم سیه شد مادر چسان باورکنم این رفتن تو تو...
شهدا سال 66 -زندگینامه شهید فرامرز علیمردانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهید فرامرز علیمردانی »
به شوق وصال یار مجنون صفت در پی‌ لیلی دوان بود و از سرزنش‌های خار مغیلان رنجشی نداشت. فرامرز 1345/4/7 در روستای قلعه بهمن نی‌ریز، میان خانواده‌ای مؤمن و مذهبی دیده به جهان گشود. دوران کودکی را در روستا و در کنار خانواده سپری کرد. مشکلات زندگی اورا از کسب دانش و علوم طبیعی محروم ساخت. برای کمک به خانواده در تأمین نیاز زندگی به شغل دامداری روی آورد و چند ماهی را هم در یکی از معادن...
شهدا سال ۶۷- زندگینامه شهید بهمن امیری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد بهمن اميري »
سفره دل را گشوده و خدا را به میهمانی دعوت کرده بود. می‌خواست با اهدای هرآن چه داشت رضایت محبوب را جلب کند و نتیجه چند سال بندگی درراه او را به منصه ظهور برساند. بهمن، ۱۳۴۵/۱/۱ همراه با چلچله‌های بهاری آواز زندگی را در روستای خواجه جمالی نی‌ریز سرداد و پیام‌آور سبد سبد شادی شد. از همان کودکی بسیار متین و متواضع بود و نور وقار در چهره او نمایان بود. جلسات دعا و نماز او ترک...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید ناصر سرچهانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد ناصر سرچهاني »
ناصر سال1341 در روستای مروشکان سرچهان در خانواده‌ای مذهبی دیده به جهان گشود و با تربیت اسلامی ناصر دین شد. دوران کودکی را در فضای زیبا و با صفای روستا سپری و تحصیلات خود را در مقطع ابتدایی و راهنمایی با موفقیت پشت سرگذاشت. برای ادامه تحصیل به همراه پدر و مادر پیر خود به آباده طشک مهاجرت کرد. دوره متوسطه را در دبیرستان آیت‌الله طالقانی با شور و شعف فراوان آغاز و مشغول ادامه تحصیل گردید. سال...
کلیات عملیات بیت المقدس 7
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات بيت المقدس هفت »
این عملیات در شب دوشنبه 23/3/1367 در منطقه عملیاتی شلمچه انجام شد. حدود 19 روز از پاتک دشمن و بازپس‌گیری شلمچه می‌گذشت. نیروهای خودی به منظور پاسخگویی به دشمن که به دنبال بازپس‌گیری فاو‌، جزایر مجنون و شلمچه سخت مغرور شده بود، خواستند به او جوابی داده باشند تا فکر نکند عرصه برای تاخت و تاز او فراهم شده است. نیروهای شهرستان نی‌ریز در قالب گردان کمیل در این عملیات حضور فعالی داشتند و دو شهید به نام...
شهدا سال 60 -زندگینامه شهید رضا شاهمرادی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۰ » شهيد رضا شاهمرادي »
هوای غیر از سر برون کرده بود و مجنون صفت در پی لیلا شتاب رفتن داشت، جز به وصل نمی‌اندیشید و از سوختن بال و پر هراسی به دل راه نمی‌داد. 1/3/1344 آنگاه که دیده به جهان گشود نام «رضا» برای او برگزیدند تا رضای خود را از خالق هستی، بر رسیدن این تحفه گرانبها، اعلام کنند. محرومیت و کمی‌ بضاعت باعث شد تا رضا از کودکی با رنج و سختی آشنا شود و زندگی در وادی محرومیت را...
زندگینامه آزاده و جانباز رمضان عجم زاده
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
رمضان عجم‌زاده فرزند بهروز، در فروردین ماه سال 1347در خانواده‌ای مذهبی، متدین و کشاورز در آباده طشک بدنیا آمد. دوران تحصیلات ابتدائی را در دبستان هجرت‌شروع نموده و با موفقیت گذراند. پس از پایان دوران ابتدائی بعلت مشغله کاری و مشکلات زندگی ترک تحصیل کرده و همراه پدر به کشاورزی پرداخت. خانواده ایشان بسیار پایبند به نظام مقدس جمهوری اسلامی و ولایت فقیه می‌باشند. بطوریکه دو نفر از برادرانش مدتی در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل حضور داشته و...
شهدا سال 64 -خاطراتی از شهید غلامرضا جمشیدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد غلامرضا جمشيدي »
خاطره‌ای از پدر شهید: در عملیات خیبر، غلامرضا 15 ساله بود و ایشان را به جبهه اعزام نمی‌کردند. وی کارت عضویت اینجانب (کارت طرح لبیک) را برمی‌دارد و عکس خودش را روی آن می‌چسباند. اما مسئولین متوجه می شوند و از اعزام او جلوگیری می‌کنند. خاطره‌ای از مادر شهید: آخرین باری که به مرخصی آمده بود صورتش را بوسیدم، با توجه به احساسات مادری، گریه کردم و گفتم: غلامرضا، تو را به خدا و امام زمان(عج) می‌سپارم. او هم...
بیاد شهید محمد روستا (شرح حال مادر شهید
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ »
ای محمد ای گل زیبا ی من نـازنین باوفایم رود رود ای خـدا سرو روانم می رود سرو قدت از چه در خاک اوفتاد ای خوش آنروزی که بودی یاورم چشم بر راهم که تو آیی ز در روز عید فطر بودم منتظر ای امید مادر دلخسته ات ای محمد ای گل خوشبوی من با یتیمی من تورا پرورده ام نیست بابایت به بیند شادیت جامه شادی برایت دوختم میروی اکنون سوی بابای خویش رفتنت از نزد مـا...